داستان های فاطمه شهریاری

ساخت وبلاگ

لینک ما در تلگرام: https://t.me/joinchat/l2Fh41mGMpg2ZmNk لینک ما در روبیکا: https://rubika.ir/joinc/HGDIDGD0TJTBTGVIMOTTUUZFSZTVQOXZ ایدی اینستا ما: shhdkht205 نویسنده:فاطمه شهریاری داستان های فاطمه شهریاری ...
ما را در سایت داستان های فاطمه شهریاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemehtc بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:29

 آهوی چشمانتعشق یک معادلست باید حل بشه تا بفهمی با خودت چند چندیمهم تر از همهبا دلت چند چندی.. دختره که تو زندگیشون هیچ مردی نقش نداره جز پدرش دختری که اسیر یک نگاه میشهجایی که نباید بکسی دل می‌بیند وسعی می‌کند اون رو هم مثل خودش اسیر کنه امازندگی همیشه آدم رو طبق خواسته هاش پیش نمیرد بلکه آدم رو درست تو مسیری قرار میده که هیچ وقت او را حتی خواب به چشم ندیدهمدتی گذشت آن ها هردو عاشق و دلبسته ی همبدیگر شدن آنقدر که گاهی شب ها تا صبح با هم پیام میدادن تا شارژ گوشیشون تموم میشد مدتی گذشت وقتی تصمیم گرفتن برای خواستگاری به خانه دخترک بیاین وقتی آمدن چیری جز پیشمانی نداشتن آنها گفتن چرا وضع آنها اینقدر خراب هست و پسرک رو مسخره کردن وگفتن کوری بیای این دخترک رو بگیری این که هیچی از دنیا ندارن . و خلاصه که پسرک عاشق دختره بود نمی‌دانست چکار کند.  خانواده اش گفتن اگر او را بگیری باید قید ما را بزنی برای همیشه پسرک که فقط امیدش به پول وثروت پدرش بودو خودش هیچی از دنیا نداشت.  وقتی این را فهمید خیلی زود از دختره جدا شد. بدونه اینکه نظره دختره رو بفهمه وبدونه چی هست  دختره که عاشق و دلبسته پسرک بود و خیلی وابسته او شده بود گفت نبودنش کاری بام کرد که پاییز با درختان نکردزرد شدم، سردشدم، درد شدم. خلاصه بهت بگم توی اوج جوانی پیرشدم داستان های فاطمه شهریاری ...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان های فاطمه شهریاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemehtc بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:29

سخت است تحمل ثانیه هایی که نمیگذرند

سخت است تحمل شب هایی که صبح نمیشوند

سخت است تحمل زخم زبان هایی که هر روز تلخ تر میشوند

سخت است تحمل آدم هایی که هر روز از خدا دور تر میشوند !

داستان های فاطمه شهریاری ...
ما را در سایت داستان های فاطمه شهریاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemehtc بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت: 12:29